سایدای من سایدای من ، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

سایدای من

دلتنگی

دلتنگ کودکیم یادش بخیر ...قهر می کردیم تا قیامت ویک لحظه بعد قیامت میشد .
14 مهر 1392

خدایا ...

خدایا دستانم خالی است ودلم غرق در ارزو .یا دستانم را توانا گردان یا دلم را خالی از ارزوکن.
13 مهر 1392

فراموشی..

شبها زیر دوش آب سرد, رها میکنم بغض زخم هایم را... در حالی که همه می گویند: خوش به حالش! چه زود فراموش کرد...!!!
13 مهر 1392

بدون عنوان

عاقبت در يك شب از شب هاي دور  كودك من پا به دنيا مي نهد  آن زمان بر من خداي مهربان  نام شور انگيز مادر مي نهد  بينمش روزي كه طفلم همچو گل  در ميان بسترش خوابيده است  بوي او چون عطر پيك ياس ها  در مشام جان من پيچيده است  پيكرش را مي فشارم در برم  گويمش چشمان خود را باز كن  همچو عشق پاك من جاويد باش  در كنارم زندگي آغاز كن...
10 مهر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سایدای من می باشد